بانک مرکزی در بخش متغیرهای پولی، بانکی و ارزی در یک سال و نیم اخیر توفیقات قابل توجهی را به واسطه اجرای سیاست تثبیت اقتصادی به دست آورد و موفق شد نرخ رشد نقدینگی را از ۴۰.۶ درصد در مهر ماه ۱۴۰۰ به ۲۴.۱ درصد در پایان فروردین ماه امسال کاهش دهد. از سوی دیگر، با مجموعه اقدامات بانک مرکزی در قالب سیاست تثبیت و مهار نوسانات بازار ارز، رشد پول به عنوان بخش سیال نقدینگی و شاخص سنجش انتظارات تورمی از ۷۵.۱ درصد در فروردین ۱۴۰۲ به ۱۵.۷ درصد در فروردین ۱۴۰۳ کاهش یافته است و مهار انتظارات تورمی نیز آرامش نسبی را در بازارهای مالی و دارایی ایجاد کرد.
محور دیگر سیاست تثبیت اقتصادی بانک مرکزی، مهار نوسانات بازار ارز به عنوان لنگر انتظارات تورمی جامعه است که سیاستگذار پولی و ارزی کشور موفق شد تا همزمان با راهاندازی مرکز مبادله ارز و طلا، بازار ارز را تعمیق و ثبات نسبی را در نرخ ارز مورد نیاز بازار کالا و خدمات ایجاد کند. در همین زمینه با همایون دارابی، کارشناس مسائل اقتصادی به گفتوگو پرداختیم که در ادامه میخوانید:
اساساً بحث انتظارات تورمی چگونه در جامعه شکل میگیرد و به نظر شما به چه صورت تقویت میشود؟ بانک مرکزی برای غلبه بر جریانهای منفی، چه راهکارهایی را باید دنبال کند؟
انتظارات تورمی بر پایه برداشت افراد فعال اقتصادی نسبت به تورمی که در حال حاضر احساس میکنند و آن چیزی که از سیاستها و اخبار و تحلیلها نسبت به آینده برداشت میکنند، شکل میگیرد. به عنوان مثال، یکی از موضوعاتی که در حال حاضر با آن درگیر هستیم، فاصله بین نرخ ارز نیمایی و ارز آزاد است. وقتی در اقتصاد چندین نرخ ارز دارید به نحوی که نرخ ارزی که سکه طلا با آن محاسبه میشود یا ارز بازار با نرخ مرکز مبادله اختلاف دارد که نشان میدهد نرخ ۲۸ هزار و ۵۰۰ تومانی برای کالاهای اساسی قاعدتاً نمیتواند برای مدت طولانی ادامه پیدا کند. بنابراین یک انتظار تورمی شکل میگیرد مبنی بر اینکه این نرخ تغییر خواهد کرد. به طور مشخص، مصرفکننده عمده مواد غذایی یا کالاهایی که با ارز نیمایی وارد میشوند، یک برداشتی را در ذهن خود شکل میدهد و در مواقعی که شوک وارد میشود، انتظار تورمی آزاد میشود و یک موج سنگینی از تقاضا را در بازار مواد غذایی شاهد خواهیم بود. نرخ تورم ماهیانه دو درصد را حدوداً در اقتصاد داریم و اگر با سرکوب قیمتها و قیمتگذاری دستوری اجازه ندهیم این تعدیل ماهیانه دو درصد، خودش را در قیمتهای کالاها نشان دهد، انتظارات تورمی فنری را ایجاد میکند که هر لحظه امکان دارد رها شود.
بانک مرکزی چه راهکاری را باید اتخاذ کند تا بتواند بر این جریان غلبه کند؟
در برخی از کشورها تورم بالا را مشاهده میکنیم. به طور مشخص در همسایگی خودمان ترکیه را داریم که کشوری با تورم بالاست. سوال این است که چرا در ترکیه انتظارات تورمی به آن صورت شکل نمیگیرد؟ چون این نظام قیمتگذاری وجود ندارد و فقط یک قیمت هست و آن هم قیمت بازار است، به همین خاطر تورم خودش را به صورت مداوم و یکنواخت در جامعه نشان میدهد. کشورهایی مثل ایران که قیمتگذاری دستوری میکنند، حاشیه تورمی را در قیمتها به وجود میآورند و ما میدانیم بین قیمتهایی که امروز مشاهده میکنیم و قیمتهایی که واقعا باید باشد، فاصله وجود دارد، بنابراین دچار انتظارات تورمی سنگین خواهیم بود و این انتظارات تورمی هم آسیبهای جدی به اقتصاد میزند. مهمترین کاری که در اقتصاد در این شرایط باید انجام داد این است که اجازه ندهیم فنر تورم فشرده شود و هماهنگی کامل بین نرخ ارز و کالاها و تورمی که ناشی از انتشار نقدینگی و همچنین تورم ناشی از مشکلات طرف عرضه است، وجود داشته باشد. تنها راهی که میتوان اقتصاد را در این شرایط آرام کرد، این است که اجازه دهیم اقتصاد همراه تورم پیش برود، اگر قایق اقتصاد را با این لنگر در دریای طوفانی نگه داریم، قطع به یقین دچار مشکل میشویم.
برخی معتقدند که افزایش اقتدار و اعتبار بانک مرکزی در بحث سیاستگذاری پولی میتواند در کاهش انتظارات تورمی اثرگذار باشد؟ نظر شما چیست؟
سیاستگذاری پولی مهم است، ولی ما اکنون در کشورمان با یک اختلاف ۱۸۰ درجهای بین سیاستهای پولی و مالی مواجه هستیم و این اختلاف است که مشکلات اقتصادی را به وجود آورده است، ما پیش از آنکه روی اقتدار بانک مرکزی یا وزارت اقتصاد کار کنیم، باید روی هماهنگ کردن تیم اقتصادی دولت کار کنیم. قاعدتا یک بازیگر بزرگ به تنهایی نمیتواند در اقتصاد ایران همه کار کند و اختلاف بین سیاست پولی و سیاست مالی، ما را دچار مشکل میکند، سیاست پولی ما در حال حاضر بر کنترل تورم تمرکز دارد و سیاستهای مالی به دنبال ایجاد رونق است، این دو با هم نمیتوانند ادامه پیدا کنند. به نظر من، بیش از اقتدار یک دستگاه یا وزارتخانه، ما احتیاج به هماهنگی بین دستگاهها داریم.
در مقاطع رشد هیجانی قیمت ارز بسیاری افراد هستند که به صورت غیرحرفهای سرمایه سرگردانشان را در این بازار وارد میکنند و متضرر میشوند، کنترل هیجانات در بازار ارز چگونه میتواند صورت گیرد؟
مشکل ما این است که بازار رسمی یا جایگزینی برای بازارهایی مثل ارز و طلا به مردم ارائه نمیدهیم، اگر مردم نخواهند ارز و طلا بخرند، چه چیزی بخرند و چطور دارایی خودشان را در برابر تورم حفظ کنند؟ این مشکل بزرگ ماست، یعنی خیلی وقتها مردم دوست ندارند ارز و طلا خریداری کنند، اما مسئله اساسی این است که با پول کم خودشان کجا سرمایهگذاری کنند و گردش پولشان را افزایش دهند؟ یعنی آن بازاری که سپر تورمی باشد کجاست؟ بخش عمدهای از مشکلات ما در بازار ارز و طلا، بازارهای جانبی و بازارهای پُرریسک دیگر به این قضیه برمیگردد که مردم واقعا گزینه دیگری برای سرمایهگذاری ندارند و اگر گزینههای دیگری را به مردم بدهیم، مردم واقعا به طرف آن بازارها نمیروند.
نقش رسانهها را در این زمینه چطور میبینید؟
رسانهها باید بیطرف باشند، رسانهها رکن چهارم دموکراسی هستند و باید واقعیتها را منعکس کنند، کمبودها را بگویند و آنچه عقلانی است را توصیه کنند و نقش اساسی در برخورد با انتظارات تورمی دارند. رسانهها همیشه مهم بوده، هستند و خواهند بود.
نظر شما